شناسايي سريع عفونت ويروسي با يک بانداژ
تاریخ انتشار: ۳ تیر ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۰۵۶۰۳۰
خبرگزاری آریا-پژوهشگران یک آزمایش سریع جدید برای تشخیص« COVID-19» ایجاد کردهاند. آنها بانداژی ساختند که به نانوذرات طلا برای تشخیص سریع آنتیبادیهای ایمنی در جریان خون متکی است.
به گزارش خبرگزاری آریا، به نقل از ستاد نانو، آنتی بادیهای ایمنی که IgM و IgG نام دارند، به طور طبیعی در نتیجه عفونت SARS-CoV-2 در بدن تولید میشوند، بنابراین به عنوان نشانگرهای زیستی ارزشمند برای شناسایی افراد آلوده و نظارت بر گسترش همه گیریها عمل میکنند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
این فناوری نوآورانه، مقرون به صرفه بوده و استفاده از آن آسان است و میتوان آن را در کوتاهترین زمان برای تشخیص سایر عفونتهای بیماریزا در همه گیریهای آینده با استفاده از آنتی ژنهای خاص پاتوژنهای نوظهور اصلاح کرد.
این آزمایش را میتوان در خانه و با استفاده از چسباندن این باند مخصوص روی نوک انگشت که از قبل با چیز نوکتیزی سوراخ شده، استفاده کرد. این بانداژ درست مانند بانداژ معمولی برای پوشاندن و محافظت از زخم استفاده میشود. این ابزار با نانوذرات طلا مهندسی شده کار میکند.
این راهبرد با استفاده از رویکردهای فناوری نانو برای شناسایی و اتصال به آنتیبادیهای IgM و IgG با حساسیت بالا، مهندسی شدهاند. هنگامی که این اتفاق میافتد، تغییر رنگ، وضعیت عفونت فرد را نشان میدهد.
این باند با هزینه کم و یکبار مصرف است، بنابراین نوید تشخیص و غربالگری در مقیاس بزرگ را میدهد، از جمله در خانهها، در مراکز عمومی، و در مناطق روستایی که دسترسی محدودی به امکانات تست پیشرفته دارند میتوان از آن استفاده کرد.
تیم تحقیقاتی دانشگاه نیویورک ابوظبی به رهبری محمد قصائمه، دانشیار مهندسی مکانیک و مهندسی زیستی، در مقالهای که در مجله Microsystems and Nanoengineering منتشر شده است، روند توسعه این فناوری را توضیح داد.
محمدین دلیورمن، یکی از نویسندگان این مقاله، گفت: «این آزمایش کاربرپسند به سرعت و با دقت وجود آنتی بادیهای IgM و IgG را برای SARS-CoV-2 شناسایی میکند و اطلاعات حیاتی در مورد پاسخ ایمنی به عفونت را در اختیار کاربران قرار میدهد. درقدم بعد ما پتانسیل این فناوری را در شناسایی و غربالگری سایر عفونتهای ویروسی در حال ظهور بررسی خواهیم کرد. همچنین قصد داریم تا میکروسوزنهای متخلخل زیست تخریب پذیر را در بانداژ بگنجانیم، تا از طریق سوراخ کردن درجا، کار تشخیص را انجام دهیم.»
مهم این است که غربالگری بلادرنگ عفونت ویروسی با استفاده از تستهایی مانند این باند میتواند نقش مهمی در پیشگیری از شیوع و بیماریهای همه گیر آینده با امکان تشخیص زودهنگام داشته باشد.
این آزمایشها اگر با خوانش تلفنهای هوشمند ترکیب شوند، این امکان را برای دولتهای محلی و مقامات بهداشتی فراهم میکند تا شناسایی زودهنگام افراد آلوده، از جمله کسانی که بدون علامت هستند، فراهم شود.
منبع: خبرگزاری آریا
کلیدواژه: عفونت ویروسی بانداژ آنتی بادی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.aryanews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری آریا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۰۵۶۰۳۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
با«مست عشق» کرک و پر حسن فتحی ریخت؟!
همهچیز در مست عشق سردستی است. چه رابطه مرید و مرادی مولانا با شمس باشد چه خواستگاری دفعی شمس از کیمیا خاتون، چه رابطه آن سردار نظامی با آن کنیزک مسیحی و چه جمع شدن این سه ضلع در کنار هم.
به گزارش مشرق، مثلا اسمش را بگذاریم نهضت آنتی تورکیش کانسپچوآل آرت! پدیده یک دهه اخیری که به مدد خط تولید سریدوزی همسایه شمالغربیمان در ترکیه راه افتاده.
این نهضت باید بفروشد، صادرات داشته باشد و دلار وارد کند. لاجرم باید عامهپسند باشد و لاجرمتر آنکه برای این عامهپسند بودن نباید خیلی توی مسائل غور کند. هر چیزی که بخواهد دستگاه هاضمه مخاطب را به زحمت هضم و پرداخت بیندازد و او را به گاوگیجه گرفتن انداخته باید قیچی شود.
جالب است بدانید که این نهضت از سال ۲۰۱۰ سایر پهلوانهای رقبای سریالساز در دنیا را زده به گاراژ و بعد از صنعت عظیم فرهنگ سریالساز ایالاتمتحده در رتبه دوم دنیا قرار گرفته و مدام هم دارد به طول و عرض و ارتفاعش اضافه میشود.
سر ریز این خروجی هم به مدد دهها شبکه ماهوارهای ریخته میشود توی حلق مردم منطقه در خاورمیانه و منطقه بالکان و برگردانش در ایران هم پر کردن سبد مصرف فرهنگی بخشی از قشر متوسط و رو به پایین جامعه که زیر ضرب مشکلات اقتصادی و در فقر تولیدات رسانه ملی، سرگرمی فرهنگی رایگان دیگری ندارد جز شبکههای ماهوارهای ترک و تخموترکههای ایرانیشان. حتما صنعت سریالسازی ترک -حداقل آن قسمی که مخاطب فارسیزبان در یک دهه اخیر با آن روبهرو بوده- را هزار و یک ویژگی مخصوص به خود را دارد اما اگر خواسته باشیم دال مرکزی این هزار و یک ویژگی مخصوص را ذیل یک دال مرکزی جمع کنیم، آن دال مرکزی آن چیزی نیست جز «پرداخت سردستی»!
خصوصیت اصلی این جناب آنتی تورکیش کانسپچوآل آرت در همه چیز، سردستی و سطحی بودن است چه زمانی که روایت زندگی میکند، چه زمانی که روایت حماسه میکند، چه زمانی که راوی خداست و کنش و واکنشهای غیرمادی این عالم چه زمانی که با لعاب اروتیسم و جاذبههای غلیظ جنسی در جایگاه روایت عشق و خیانت خلقالله نشسته.
اصلا مساله این نیست که مای انسان ایرانی چقدر با این مفاهیم سر صلح داریم یا آشتی؛ مساله آن است که همه چیز در این خط تولید سردستی است و فاقد عمق و فستفودی. در منظومه زیستی انسان امروز جایی برای «تامل» نیست. همه چیز برای مصرف است. لاجرم صنعت فرهنگ آن هم ورژن ترکش هم از این قاعده مستثنی نیست.
آنتی تورکیش کانسپچوآل آرت شاید قصه بگوید، پیرنگ داشته باشد و برخلاف صنعت فرهنگ مد شده این سالهای سینمای ایران، پایان مشخص و غیر شرحه شرحهای هم داشته باشد، اما خروجی محتوم هر نوع ورودی ولو متعالی به این دستگاه پرداخت تحلیلی، سطحی شدن است و سردستی و مبتذل شدن. هر چیزی تولید میشود که فقط «مصرف» شود. «تامل» کردن، سرعت مصرف را پایین میآورد پس باید از آن دور شد.
خروجی این حالت سطحی و سردستی شدن است آنقدر که بعضا حس میکنی دارد به شعور مخاطب توهین میشود. این ۴۵۱ کلمه را عارض شدم که این را بگویم «مست عشق» هم بدجور به این آفت مبتلاست حالا گیریم راوی نوعی عشق باشد در جایگاه صلح کل عالم هستی نشسته بدون زهرماریهای مرسوم در همتایان ترکش! خروجی اما همان همیشگی است؛ سردستی و سطحی و بهقدر اقتضائات سینمای ایران بهره گرفته از مثلث و مربعهای عشقی!
همهچیز در مست عشق سردستی است. چه رابطه مرید و مرادی مولانا با شمس باشد چه خواستگاری دفعی شمس از کیمیا خاتون، چه رابطه آن سردار نظامی با آن کنیزک مسیحی و چه جمع شدن این سه ضلع در کنار هم که قرار است مفهوم اصلی مست عشق را بسازد که از سنتز پا گذاشتن هر یک از کاراکتر روی شخصیت سابقشان حاصل میشود.
مولانایی که دیگر آن فقیه سنگین سر کرده در کتاب و درس نیست و شمسی که معترف است به شکستن خویش و فروتنی در برابر عشق کیمیا خاتون و درنهایت هم خودشکنی آن فرمانده نظامی که به خود میآید! انگار که مخاطب باید همهچیز را پیشفرض پذیرفتهشده بداند تا کارگردان بهسرعت قصهاش را بگوید و به سرانجامی برساند و سوژه را مصرف کند. این سطحینگری و سردستی بودن نقطه مقابل کارنامه حسن فتحی است.
کافی است مست عشق را بگذارید کنار «شب دهم»، «مدار صفر درجه»، «پهلوانان نمیمیرند»، «میوه ممنوعه» یا حتی «شهرزاد» که بین ساختههای فتحی، عامهپسندترین اثرش محسوب میشود تا مشخص شود این آنتی تورکیش کانسپچوآل آرت چه بلایی سر فتحی آورده. آقای فتحی! چه داری میکنی با خودت؟!
منبع: روزنامه فرهیختگان